قسم به دلهای خسته ی خسته دلان
قسم به قلب شکسته ی خسته دلان
به آه بر لب نشسته ی خسته دلان
که من در این سینه جز غمی آشنا به دل همزبان ندارم
از او جدا مانده ام در این رهگذر به یارم نشان ندارم
قسم به دلهای خسته ی خسته دلان
قسم به قلب شکسته ی خسته دلان
به آه بر لب نشسته ی خسته دلان
که من در این سینه جز غمی آشنا به دل همزبان ندارم
ازو جدا مانده ام در این رهگذر به یارم نشان ندارم
ببین به شام بی ستاره ام نکرده چاره ام نگاه چاره سازی
نخوانده با نوای خسته ام نی شکسته ام نوای دلنوازی
ز حسرتم آه بی ثمر بر لب تا کی؟ یا رب تا کی؟
به سینه ام سوز پر شرر هر شب تاکی؟ یا رب تا کی؟
چه کنم، چه کنم
چه کنم، چه کنم
ببین به شام بی ستاره ام نکرده چاره ام نگاه چاره سازی
نخوانده با نوای خسته ام نی شکسته ام نوای دلنوازی
قسم به دلهای خسته ی خسته دلان
قسم به قلب شکسته ی خسته دلان
به آه بر لب نشسته ی خسته دلان
که من در این سینه جز غمی آشنا به دل همزبان ندارم
ازو جدا مانده ام در این رهگذر به یارم نشان ندارم
عشق یعنی غدقن
ترس مرد...ترس زن
وحشت رفتن..بی صدا شدن
یعنی اعتراف نا به
حق
یعنی گفتگوی دو تن
عشق یعنی گفتگو
غزل غزل بانو..
عشق یعنی
جانپناه
یعنی دو چشم...یعنی نگاه
عشق یعنی جستجو
غزل غزل بانو
جنون
سر شکن
داغ شبنم بر چمن
سیل بی رحم عسل
وقت بازی جر زدن
خود بی
خودی....آدمک برفی
حرف بی حرفی
عشق یعنی جانپناه
یعنی دو چشم...یعنی
نگاه
یعنی دو دست به سمت ماه
در تو خزیدن....نفس کشیدن
سقوط آزاد از واب
پریدن
عشق یعنی موی تو
دست خوش بوی تو
گردن پر غرور
یعنی جادوی تو
اگه سبزم ، اگه جنگل ، اگه ماهی ، اگه دریا
اگه اسمم همه جا هست ، روی لبها تو
کتابا
اگه رودم ، رود گنگم ، مثل بیدها اگه پاکم
اگه نوری به صلیبم ، اگه
گنجی زیر خاک
واسه تو قد یه برگم ، پیش تو راضی به مرگم
اگه پاکم مثل معبد
، اگه عاشق مثل هندو، مثل بندر، مثل قایق ، مثل پارو
اگه عکس چل سُتونم ، اگه
شهری بی حصار
واسه آرش تیر آخر، واسه جاده یک سوار
واسه تو قد یه برگم ، پیش
تو راضی به مرگم
اگه قیمتی ترین سنگ زمینم ، توی تابستون دستای تو برفم
اگه
حرفهای قشنگ هر کتابم ، برای اسمت چندتا دونه حرفم
اگه سیلم پیش تو قد یه قطره
، اگه کوهم پیش تو قد یه سوزن
اگه تنپوش بلند هر درختم ، پیش تو اندازه دگمه ی
پیرهن
واسه تو قد یه برگم ، پیش تو راضی به مرگم
اگه تلخی مثل نفرین ، اگه
تندی مثل رگبار
اگه زخمی زخم کهنه ، بغض یک در رو به دیوار
اگه جام شوکرانی
، تو عزیزی مثل آب
اگه ترسی یا که وحشت ، مثل مردن توی خواب
واسه تو قد یه
برگم ، پیش تو راضی به مرگم
اگه قیمتی ترین سنگ زمینم ، توی تابستون دستای تو
برفم
اگه حرفهای قشنگ هر کتابم ، برای اسمت چندتا دونه حرفم
اگه سیلم پیش
تو قد یه قطره ، اگه کوهم پیش تو قد یه سوزن
اگه تنپوش بلند هر درختم ، پیش تو
اندازه دگمه ی پیرهن
واسه تو قد یه برگم ، پیش تو راضی به مرگم