شمع شعر مهتاب شراب

آهنگ های قدیمی، عکس و اشعار عاشقانه

شمع شعر مهتاب شراب

آهنگ های قدیمی، عکس و اشعار عاشقانه

just LoVe

             

بازم بارون

شبا مستم ز بوی تو ، خیالم ها ز روی تو
خرامون از خیال خود ، گذر کردم ز کوی تو
بازم بارون زده نم نم ، دارم عاشق میشم کم کم
بزار دستاتو تو دستام ، عزیز هر دم ، عزیز هر دم
بازم بارون زده نم نم ، دارم عاشق میشم کم کم
بزار دستاتو تو دستام ، عزیز هر دم ، عزیز هر دم
گناه من تویی جادو ، نگاه من تویی هر سو
مرا از خواب من بانو ، تویی صیاد منم آهو
شب تنهایی و زار و ، کسی هرگز نبود یار و
خراب یاد تو بودم ، تو بردی از نگات مارو
بازم بارون زده نم نم ، دارم عاشق میشم کم کم
بزار دستاتو تو دستام ، عزیز هر دم ، عزیز هر دم
بازم بارون….

بذار عاشقت بمونم

حالا که همش خیاله ، بذار دستاتو بگیرم
بذار تو فرض محالم ،
با تو باشم تا بمیرم
بذار عاشقت بمونم ، بذار عاشقت بمونم ، بذار عاشقت
بمونم….
حالا که همش تو رویاست ، نذار دلتنگت بمونم
مرگ بیداری برا
من ، اینو خیلی خوب می دونم
بذار عاشقت بمونم ، بذار عاشقت بمونم ، بذار عاشقت
بمونم….
قلب من….
چشمام می گه نیستی….
بگو که هنوز چشاتو ، رو به عشق من نبستی..
چشم من می گه تو
رفتی….
حالا که همش خیاله ، بذار دستاتو بگیرم
بذار تو فرض محالم ،
با تو باشم تا بمیرم
بذار عاشقت بمونم ، بذار عاشقت بمونم ، بذار عاشقت
بمونم….
حالا که همش تو رویاست ، نذار دلتنگت بمونم
مرگ بیداری برا
من ، اینو خیلی خوب می دونم
بذار عاشقت بمونم ، بذار عاشقت بمونم ، بذار عاشقت
بمونم….

هفته ی خاکستری

شنبه روز بدی بود


روز بی حوصلگی


وقت خوبی که می شد


غزلی تازه بگی


ظهر یکشنبه ی من


جدول نیمه تموم


همه خونه هاش سیاه


روی خونه جغد شوم


صفحه ی کهنه یادداشت های من


گفت دوشنبه روز میلاد منه


اما شعرتو می گه که چشم من


" تو نخ ابرکه بارون بزنه"*


آخ اگه بارون بزنه


آخ اکه بارون بزنه...



غروب سه شنبه خاکستری بود


همه انگار نوک کوه رفته بودن


به خودم هی زدم، از اینجا برو


اما موش خورده، شناسنامه من


عصرچهارشنبه من


عصرخوشبختی ما


فصل گندیدن من


فصل جون سختی ما



روز پنجشنبه اومد


مثل سقاهک پیر


رو نوکش یه چیکه آب


گفت به من: بگیر، بگیر!


جمعه حرف تازه ای برام نداشت


هرچی بود، پیشتراز اینها گفته بود...

رویای واقعه ای

واسه ی دیدن بارون اشکام ، دوباره خاطره هامو سوزوندم


ولی تو اینجا نبودی ببینی ، چجوری پای نگاه تو موندم
تو نبودی که ببینی دلم رو چجوری عاشق عشق تو مونده
منی که بی تو یه لحظه نبودم ، کی دل خاطره هاتو شکونده
میون رنگ عجیب نگاهت ، یکمی فاصله مونده تا دریا
تا دل خسته نفس به نفس شه ، تو بیا واقعی شو خود رویا
واسه ی دیدن ساحل چشمات ، همه ی دار و ندارم رو میدم
واسه ی شادی قلبت عزیزم ، همه احساس تو قلبم رو میدم
نمیدونم….. نمیدونم….. نمیدونم…..
نمیدونم….. نمیدونم….. نمیدونم…..
واسه ی دیدن بارون چشمام ، همه ی خاطره هامو سوزوندم
آخه تو اینجا نبودی ببینی ، چجوری پای نگاه تو موندم
تو نبودی که ببینی دلم رو چجوری عاشق عشق تو مونده
منی که بی تو یه لحظه نبودم ، کی دل خاطره هاتو شکونده
میون این همه دوری مفرط ، چجوری میشه دستاتو بگیرم
حالا که خسته ی بغضم عزیزم ، تو نذار اینجوری بی تو بمیرم
نمیتونم….. نمیدونم…..
میون رنگ عجیب نگاهت ، یکمی فاصله مونده تا دریا
تا دل خسته نفس به نفس شه ، تو بیا واقعی شو خود رویا
واسه ی دیدن ساحل چشمات ، همه ی دار و ندارم رو میدم
واسه ی شادی قلبت عزیزم ، همه احساس تو قلبم رو میدم
نمیدونم….. نمیدونم….. نمیدونم…..

یادم هست یادت نیست

دانلود
شاعر: شهیار قنبری
با صدای شهیار قنبری

روز پاییزی میلاد تو در یادم هست
روز خاکستری سرد سفر یادت نیست
ناله ی ناخوش از شاخه جدا ماندن من
در شب آ خر پرواز خطر یادت نیست
تلخی فاصله ها نیز به یادت مانده ست
نیزه بر باد نشسته ست و سپر یادت نیست
یادم هست .... یادت نیست

خواب روزانه اگر در خور تقدیر نبود
پس چرا گشت شبانه - دربه در - یادت نیست
من به خط و خبری از تو قناعت کردم
قاصدک کاش نگویی که خبر یادت نیست
عطش خشک تو بر ریگ بیابان ماسید
کوزه ای دادمت ای تشنه, مگر یادت نیست
تو که خود سوزی هر شب پره را می فهمی
باورم نیست که مرگ بال و پر یادت نیست
تو به دل ریختگان چشم نداری بیدل
آنچنان غرق غروبی که سحر یادت نیست
یادم هست .... یادت نیست