شمع شعر مهتاب شراب

آهنگ های قدیمی، عکس و اشعار عاشقانه

شمع شعر مهتاب شراب

آهنگ های قدیمی، عکس و اشعار عاشقانه

صدام کردی

تو از متن کدوم رویا رسیدی که تا اسمت رو گفتی شب جوون شد

که از رنگ صدات دریا  شکفت و نگاه من پر از رنگین کمون شد

تو از خاموشی دلگیر رویا صدام کردی صدام کردی دوباره

صدا کردی منو از بغض مهتاب از اندوه گل و اشک ستاره

صدام کردی صدام کردی نگو نه اگر چه خسته و خاموش بودی

تو بودی و صدای تو صدام زد اگر چه دور و ظلمت پوش بودی

تو چیزی گفتی و شب جای من شد من از نور و غزل زیبا شدم باز

تو گیج و ویج از خود گم شدن ها من از من مردم و پیدا شدم باز

از این تک بستر تنهایی عشق از این دنج سقوط آخر من

صدام کردی که برگردم به پرواز به اوج حس سبز با تو بودن

صدام کردی که روی خاموشی من یه دامن یاس نورانی بپاشی

برهنه از هراس و تازه از عشق توی آغوش جان من رها شی

 

وقتی تو نیستی

وقتی تو نیستی گم میشه آفتاب
خاکستر میشه حریر مهتاب
از رفتنت من پر میشم از شب
شب دلهره شب اضطراب

وقتی تو نیستی دنیا شب میشه
شب از دل من شب تا همیشه
بی تو هر نفس تکرار ترسه
لحظه لحظه نیست نبض تشویشه

بی تو نه صدا مونده نه آواز
نه اشک غزل نه ناله ساز
بالی اگه هست از جنس کوهه
از رنگ خاک و حسرت پرواز

هیچکی عاشقت اینجور که منم
نبود و نشد لاف نمیزنم
من از تویی که بد کردی با من
گله میکنم دل نمیکنم

هیچکی عاشقت اینجور که منم
نبود و نشد لاف نمیزنم
من از تویی که بد کردی با من
گله میکنم دل نمیکنم

بی تو نه صدا مونده نه آواز
نه اشک غزل نه ناله ساز
بالی اگه هست از جنس کوهه
از رنگ خاک و حسرت پرواز

بی تو نه صدا مونده نه آواز
نه اشک غزل نه ناله ساز
بالی اگه هست از جنس کوهه
از رنگ خاک و حسرت پرواز

               

بوی گندم

 

اهل طاعونی این قبیله مشرقی ام
تویی این مسافر شیشه ای شهر فرنگ
پوستم از جنس شبه ، پوست تو از مخمل سرخ
رختم از تاوله ، تن پوش تو از پوست پلنگ
بوی گندم مال من ، هر چی که دارم مال تو
یه وجب خاک مال من ، هر چی می کارم مال تو
تو به فکر جنگل آهن و آسمون خراش
من به فکر یه اتاقی اندازه تو واسه خواب
تن من خاک منه ، ساقه گندم تن تو
تن ما تشنه ترین تشنه یک قطره آب
بوی گندم مال من ، هر چی که دارم مال تو
یه وجب خاک مال من ، هر چی می کارم مال تو
شهر تو ، شهر فرنگ / آدم هاش ترمه قبا
شهر من ، شهر دعا / همه گنبداش طلا
تن تو ، مثل تبر / تن من ریشه سخت
تپش عکس یک قلب / مونده اما رو درخت
بوی گندم مال من هر چی می کارم مال تو
نباید مرثیه گو باشم واسه خاک تنم
تو آخه مساٿری ، خون رگ اینجا منم
تن من دوست نداره زخمی دست تو بشه
حالا با هر کس که هست هر کس که نیست داد می زنم
بوی گندم مال من هر چی که دارم مال تو
یه وجب خاک مال من هر چی می کارم مال تو

دوستم داشته باش

دوستم داشته باش ، بادها دلتنگ اند
دستها بیهوده ، چشمها بیرنگ اند
دوستم داشته باش ، شهرها می لرزند
برگها می سوزند ، یادها می گندند

باز شو تا پرواز ، سبز باش از آواز
آشتی کن با رنگ ، عشق بازی با ساز
دوستم داشته باش ، عطرها در راهند
دوستت دارم ها ، آه ، چه کوتاهند

دوستت خواهم داشت ، بیشتر از باران
گرمتر از لبخند ، داغ چون تابستان
دوستت خواهم داشت ، شادتر خواهم شد
ناب تر ، روشن تر ، بارور خواهم شد
دوستم داشته باش ، برگ را باور کن
آفتابی تر شو ، باغ را از بر کن
دوستم داشته باش ، عطرها در راهند
دوستت دارم ها ، آه ، چه کوتاهند

خواب دیدم در خواب ، آب ، آبی تر بود
روز ، پر سوز نبود ، زخم شرم آور بود
خواب دیدم در تو ، رود از تب می سوخت
نور گیسو می بافت ، باغچه گل می دوخت

دوستم داشته باش ، عطرها در راهند
دوستت دارم ها ، آه ، چه کوتاهند ...

معلم بد

آهای معلم بد ، چقدر جریمه باید..
چند تا ستاره بسه برای جمع و منها
برای ضرب و تقسیم تا کشف این معما
تا بوسه ی قدیمی چند تا ترانه راهه
چند تا سپیده رنگی چند تا سپید سیاهه
آهای معلم بد ، چقدر جریمه باید..


به تیغ آفتاب قسم نفس بریده منم
از لج این کج کلاه دوباره رج می زنم
جریمه های خطی جریمه های حرفی
جریمه های آبی جریمه های برفی
علم بهتر است یا ثروت ، گوشه ی پرت نیمکت
بغل بغل تعارف غزل غزل خشونت
آهای معلم بد ، چقدر جریمه باید..

بغض کدوم پرنده باید هنوز بباره
زخم کدوم قناری مرهم این دیاره
چند تا شکار آهو تا ته بیشه مونده
تا اینجا داغ آواز چند تا قفس سوزونده
تا بوسه ی قدیمی چند تا ترانه راهه
چند تا سپیده رنگی چند تا سپید سیاهه
آهای معلم بد ، چقدر جریمه باید...

یه روزی

اگه آسمون گرفته / اگه خورشید پشت ابراس
اگه گریه سهم امروز / اگه تردید رنگ فرداس

اگه عشق تو دلا مرده /اگه برقی تو چشا نیس
اگه تو سکوتِ کش دار/کسی تو فکر صدا نیس


اگه یک نفس رهایی / جرم هر روز ستارس
اگه بوسیدن گلها / ترس و تهدید دوبارس


یه روزی که خیلی دور نیست / میشه نوبت پریدن
صف به صف قناری میشیم / برای ستاره چیدن


یه روزی دوباره خورشید / رد میشه از بغض ابرا
دوباره بوسه و لبخند / میشه سرگرمیِ دنیا


شعله ی بی وقفه ی عشق / میزنه رو تن ظلمت
تو همین روزای تو راه / میشکنه شیشه ی وحشت


یه روزی که خیلی دور نیست / میرسه فصل شکفتن
بی هراس از شب و تکرار / از حضور خنده گفتن


میشه فردای من و تو / لب به لب شعر رسیدن
رو تن دیوار کهنه / نقش آزادی کشیدن