شمع شعر مهتاب شراب

آهنگ های قدیمی، عکس و اشعار عاشقانه

شمع شعر مهتاب شراب

آهنگ های قدیمی، عکس و اشعار عاشقانه

توی یک نامه نوشتم

توی یک نامه نوشتم : همه زندگیم شدی تو
تو جوابم دادی اما : زندگی هست ، اما بی تو

من نوشتم که : یه روزی دل را باختم توی چشمات

تو به من می گی که : اون روز هوسی بوده تو چشمات

من نوشتم که : هوس هم ، می تونه یه عشق پاک شه

تو نوشتی : زندگی هم ، می تونه بی تو بنا شه

من نوشتم که : شدم آب ، همچو شمعی رو به دریا

تو نوشتی : خسته ام من ، رفته ای دیگه ز یادا

من نوشتم : اما اینجا ، همه یاد تورو کردن

تو نوشتی : اینه دنیا ، دل به دیگری سپردن

من نوشتم : چه کنم من ، که بشی تو یار خونم

تو نوشتی : زندگیتو ، یه کتاب کن تا بخونم

من نوشتم که : کتابه ، زندگیم همش تو هستی

تو نوشتی : که دروغه ، حالا حتماً دیگه مستی

من نوشتم : آره مستم ، مستِ اون چشمای نازت

تو نوشتی : تو دروغی ، بسه دیگه نمی خوامت

من نوشتم که : می میرم اگه گفتی « نمی خوامت »

تو نوشتی : نمی خوامت ، نمی خوامت ، نمی خوامت

من نوشتم با تمنا : دیگه بس کن که شدم اب

تو نوشتی : این سرابه ، زندگیتو نده بر آب

من نوشتم که : سرابم واسة من یه امیده

تو نوشتی که : دیوونه ، این امیده نا امیده

من نوشتم : نگو اینو ، من امیدم به جوابت

تو نوشتی : این جوابت ، من که گفتم ..... نمی خوامت

من نوشتم : اشکای من ، شده بدرقة راهت

تو نوشتی : عاشقی کن ، بگذر از من با نگاهت

من نوشتم : عاشقم من ، عاشق یه لحظه با تو

تو نوشتی : خسته ام من ، خسته از حکایت تو

من نوشتم که : می خونم من لالایی واسه خوابت

تو نوشتی که جدایی ، بهترین داروی خوابت

من نوشتم که : جدایی ، می شکنه قلبمو جانا

تو نوشتی : چه کنم من ، این یه رسمه توی دنیا

من نوشتم : حالا که تو ، داری می ری بهترینم

منم از غصه می میرم ، تا که دوریتو نبینم


نظرات 1 + ارسال نظر
احسان(از سایت خودمون) دوشنبه 16 خرداد 1390 ساعت 07:10 ب.ظ

مرسی داداشی.همدردیم با هم

مرسی که اومدی داداش

اره همدردیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد