بحث ایمان دگر و جوهر ایمان دگر است جامه پاکی دگر وپاکی دامان دگر است کس ندیدیم که انکار کند وجدان را حرف وجدان دگر و گوهر وجدان دگر است کس دهان را به ثناگویی شیطان نگشود نفی شیطان دگر و طاعت شیطان دگر است کس نگفته است ونگوید که دد ودیو شوید نقش انسان دگر ومعنی انسان دگر است کس نیامد که ستاید ستم وتفرقه را سخن از عدل دگر ، قصه احسان دگر است هرکه دیدم بخدمت کمری بست بعهد مرد پیمان دگر وبستن پیمان دگر است هرکه دیدیم بحفظ گله از گرگان بود قصد قصاب دگر ، مقصد چوپان دگر است هرکه دیدیم بهم ریخته احوالی داشت موی افشان دگر و سینه پریشان دگر است هرکه دیدیم دم از طاعت سلمانی زد نام سلمان دگر وکرده سلمان دگر است