شمع شعر مهتاب شراب

آهنگ های قدیمی، عکس و اشعار عاشقانه

شمع شعر مهتاب شراب

آهنگ های قدیمی، عکس و اشعار عاشقانه

قیصر

این روزا گوزن رو سر نمی برن

میشکنن شاخشو میفرستن تو باغ

این روزا طاقو نمیریزن سرش

سر گله شونو میکوبن به طاق

این روزا آخر نمایشا بد شده

همه نقش همو بازی می کنند

اونایی که چشمشون به قدرته

هم پیاله هاشو راضی می کنند

نمی دونم اگه برگردیم عقب

دل طوقی واسه کی پر میزنه

اگه فرمونو یه شب دوره کنن

چند تا چاقو پشت قیصر می زنه

نمی دونم اگه برگردیم عقب

داش آکل به عشق کی سر می کنه

اگه رستمو ببینه روی خاک

پشتشو بازم به خنجر می کنه

پای روضه ی خودت گریه نکن

وقتی گریه ننگ مردونگیه

دوره ای که عاقلاش زنجیرین

سوته دل شدن یه دیوونگیه

این روزا دوره ی غیرت کشیه

کی می دونه قیصر این روزا کجاست

بکشی و نکشی می کشنت

این جا بازارچه ی آق منگلیاست

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد