چه شد شاعر که در باغم گلی دیگر نمیروید
به آهنگ قدمهایم کسی شعری نمیگوید
چه بیهوده,گل آلوده,که باران هم نمیشوید
ببین حتی گل شب بو , شب مارا نمیبوید
هنوز از تو در این میدان,صمیمیتر نمیبینم
از این تنها درخت شب,کسی را سر نمیبینم
هنوز این من,هنوز این تو,قدیمیتر ولی از نو
بجز چشم سیاه تو,شبی دیگر نمیبینم