شمع شعر مهتاب شراب

آهنگ های قدیمی، عکس و اشعار عاشقانه

شمع شعر مهتاب شراب

آهنگ های قدیمی، عکس و اشعار عاشقانه

کوچه ی بن بست

میون این همه کوچه که به هم پیوسته


کوچه ی قدیمی ما ، کوچه ی بن بسته


دیوار کاه گلی یه باغ خشک که پر از شعرهای یادگاریه
 

مونده بین ما و اون رود بزرگ که همیشه مثل بودن جاریه


صدای رود بزرگ ، همیشه تو گوش ماست


این صدا ، لالایی خواب خوب بچه هاست


کوچه اما هرچی هست ، کوچه ی خاطره هاست


اگه تشنه ست ، اگه خشک ، مال ماست ، کوچه ی ماست

 

توی این کوچه به دنیا اومدیم ، توی این کوچه داریم پا می گیریم
 

یه روز هم مثل پدربزرگ باید تو همین کوچه ی بن بست بمیریم


اما ما عاشق رودیم ، مگه نه


نمی تونیم پشت دیوار بمونیم


ما یه عمر تشنه بودیم ، مگه نه
 

نباید آیه ی حسرت بخونیم

میون این همه کوچه که به هم پیوسته
 

دست خسته مو بگیر ، دست خسته مو بگیر


تا دیوار گلی رو خراب کنیم


یه روزی ، هر روزی باشه دیر و زود
 

می رسیم با هم به اون رود بزرگ
 

می رسیم با هم به اون رود بزرگ
 

تن های تشنمون رو ، تن های تشنمون رو


می زنیم به پاکی زلال رود ، پاکی زلال رود
 

دست خسته مو بگیر ، دست خسته مو بگیر


تا دیوار گلی رو خراب کنیم ، دست خسته مو بگیر

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد